یازده ماهگی
اين حساسيت شما به لباس هاى آويزون هم داره ماجرايى ميشه برا خودش ، ما نميتونيم هيچ لباسى و روى مبل و صندلى بذاريم ، اين ماه به لباس هاى آويزون روى بند رخت و لباس هاى چوب لباسى جلوى در ورودى هم گير ميدى و با اصرار و پشت كار ميكشيشون و نقش زمينشون ميكنى با اين كنترل هاى بيچاره هم يه دشمنى عجيبى دارى ، كلى زحمت ميكشى و خودت و ميرسونى بهشون و بلند ميكنى و با شدت پرتشون ميكنى زمين ( من همش تو اين فكرم كه چند روزه ديگه ميتونن زير دست تو دووم بيارن ) ددرى شدى حسابى ، كاملاً ميفهمى كه يه نفر داره لباس ميپوشه قراره بره بيرون و همش منتظرى تا تو رو هم باخودش ببره ( البته اگه اون آدم مامان باش...